لذت کوهنوردی

کوهپیمایی یا کوهنوردی فعالیتی است که هر کسی با دید متفاوتی به آن مینگرد...

لذت کوهنوردی

کوهپیمایی یا کوهنوردی فعالیتی است که هر کسی با دید متفاوتی به آن مینگرد...

گیلان ، ماسوله ، کله قندی

* گروه گیلسا *

قرار ساعت 05.30

بدلیل تاخیر زیاد بچه ها با 20 دقیقه تاخیر حرکت کردیم!
ماسوله 07.30

حرکت 07.40

سرپرست برنامه پویا و جلودار برنامه تا للندیز جمال بود.
بین راه یه چند دقیه ای استراحتی داشتیم، خیلی گرسنه بودم،
 یه غذای کوچیکی خوردم.

للندیز 09.00

رفتیم پیش آقا مجید. املت سفارش دادم، یکم سرش شلوغ بود که گفتم کمک نمیخوای؟! گفت اگه میتونی خودت املتت رو بزن گفتم چرا که نه! تابه داد و مواد مورد نیاز و املت رو درست کردم و اومدم بیرون با بچه ها دور همی نوش جان کردیم و حرکت برای کله قندی 09.35

سه تا از بچه ها (جمال، امید، فرزانه) پایین موندن.

باقی مسیر رو خودم جلودار موندم و پویا عقب دار.
از 13 نفری که میرفتیم قله 10 نفر اویل بارشون بود.
یکی از بچه که همراهمون بود خیلی وقت بود برنامه فنی نرفته بود.
کل مسیر رو با زیکزاک های طولانی و توی یه صف حرکت کردیم و هر نیم ساعت هم یه 5 دقیقه استراحت میدادیم.

به قسمت یال که رسیدیم باد شدیدی میومد که کلی از خستگی بچه ها رو رفع کرد و کلی عکس و فیلم گرفتیم.
و وقتی که حرکت کردیم به سمت قله، از یال یکم رفتیم پایینتر که باد کمتر باشه.
بنظر من که خوب رسیدیم، من فک میکردم 13.30 میرسیم ولی بچه ها همشون خوب اومدن، بهشون فشار میومد ولی میومدن، دمشون گررررررم.

قله 12.45

نشستیم و غذا خوردیم و بسیار بسیار عکس گرفتیم و حرکت 13.45

یکی از بچه ها زانوش آسیب دیده بود، اونو گذاشتیم جلو و من پشتش و بقیه هم گفتیم همونطور تو صف بیان و مثل صعود زیکزاک رفتیم پایین و چند باری در طور مسیر استراحت کردیم.
رسیدیم للندیز و همه رفتیم برای چشمه، بیشتر بچه ها تشنشون بود 
16.10
بعد رفع تشنگی رفتیم پیش دوستانی که بالا نیومده بودن و سه نفر دیگه از دوستان که دیرتر اومده بودن و بهشون اضافه شده بودن.
من نهارم رو اینجا خوردم و بعدش به فکری بازی ای بودیم ولی توپی نداشتیم!
بطری خالی ایستک بهم چشمک زد! برداشتمش و بچه ها رو از چشمکش با خبر کردم و بیشترشون هم استقبال کردند و رفتیم برای استپ هوایی با بطری ایستک 

حرکت 17.30

پای احسان دردش بیشتر شده بود!  احسان موند جلو و علی به عنوان راه بلد پشتش و منم عقب دار، همونطور آرم آروم به پای احسان رفتیم.
بعد از رد کردن رودخونه، نشتیم برای استراحت، اونجا پای احسان رو یه آتلی بستم و بعد چند دقیقه حرکت کردیم برای پایین. دوساعت طول کشید تا رسیدیم به ماسوله! 19.35

از خود ماسوله تا پایین بعد عوارضی آروم رفتیم و نشستیم مینی بوس و حرکت 19.55

رشت 21.40

خونه 21.50

(16 نفر، 14 نفر آقا، 2نفر خانوم)