لذت کوهنوردی

کوهپیمایی یا کوهنوردی فعالیتی است که هر کسی با دید متفاوتی به آن مینگرد...

لذت کوهنوردی

کوهپیمایی یا کوهنوردی فعالیتی است که هر کسی با دید متفاوتی به آن مینگرد...

گیلان ، ماسوله ، شیرین دشت

* گروه گیلسا *

قرار ساعت 6.15 یخسازی

حرکت از رشت 6.45 یخسازی

دوستان زیر انداز از خاطرشان رفته بود و من با ماشین یکی از دوستان که از انزلی همیشه با ما میومد رفتیم خونه و من زیر انداز برداشتم و رفتیم و به مینی بوس رسیدیم.

فومن 7.15

فومن چندین نفر بهمون اضافه شدن و حرکت کردیم.

از فومن 7.30

ماسوله 8.20

خیلیییییییییییی سرد بود! همه سریع لباس هاشون رو زیاد کردن تا در مقابل سرمای بنظرم لذت بخش، خودشون رو حفظ کنن.

حرکت برای شیرین دشت 8.30

مسیر جاهاییش یخ زده بود و لیز بازاری بود واسه خودش و جا نمونه بگم که خودمم که لیز قشنگ خوردم که قشنگ تابلو شدم چون باتوم تو دستم بود ولی ازش استفاده نمیکردم 

مسیر کمی طولانی شد بخاطر همین چیزا ولی مسیر زیبا بود با برف خوشگل.
گهگاهی برای رفع خستگی یکی از دوستان داد میزدن:
به افتخار گروه خوب و پرشور گیلسا، "هیپ هیپ..." بقیه داد میزدن "هوووووووووورا..." چند بار بعد از تکرار از جمله، نفر اول می گفت "هیپیپیپیپیپ..." بقیه داد میزدن "هووووووراااااااااااااااااااااااا..." 

و بالاخره رسیدیم...

شیرین دشت 10.50

بعد از مستقر شدنو کمی هیزم جمع کردن از برای آتش و گرم شدن افراد یخ زده، رفتیم برای سرسره بازی روی برف، بقول یکی از دوستان "جت اسکی" 

اینقدر سر خوردیم رفتم پایین و به سختی اومدیم بالا که دیگه دیگه...

یه بارم دستم خیلی سرد شده بود که پناه آوردم به آتشی که رها شده و بی حال بود اول یکم جان دادم بهش و بعد ازش استفاده کردم برای جان دادن به انگشتان از دست رفته خودم.
و دوباره رفتم برای سر خودن...

این بار هم فیلم گرفتیم و هم عکس، خیلی خوب شده بودن، عکس ها منظورمه.

از سرسره بازی که دست کشیدیم اومدیم یکمی غذا زدیم به بدن و بعد بچه ها رو جمع کردیم برای برف بازی که البته بقول دوستمون برف بازی ما اینطور نیست که روبروی هم با فاصله بمونیم و به هم برف بزنیم بلکه منظور از برف بازی همون کشتی کج در برف میباشد 

وایییییی که چه حالی داد...

من فقط یه گلوگه برف خورم اونم اشتباهی و از فاصله دو متری! اونم کجا؟! مسقیم توی صورتم و چشم چپ  رسما تا چندین دقیقه چیزی نمیدیدم! 

بعد بر ف باز هم کم کم جمع کردیم برای برگشتن...

عکس جمعی یادگاری رو هم گرفتیم و حرکت 15.00

قبل حرکت یه یخ شکنی داشتم که بستم کف پوتین واسه اینکه هم خودم سر نخورم و هم اینکه اگه جایی سر بود بتونیم به بقیه کمکی در توانم داشته باشم. 

و واقعا هم عالی بود 

ماسوله 16.45

حرکت برای رشت 17.00

رشت 18.45

(26 نفر بودیم، 15 تا پسر، 11 تا دختر)